دوره ۱۴، شماره ۱، زمستان ۱۴۰۳ فصلنامه علمی پژوهشنامه بیمه توسط پژوهشکده بیمه منتشر شد.
در ادامه نگاهی داریم به مقاله های این شماره:
شناسایی ابعاد مؤثر بر بیمه غیرمتمرکز کسبوکارهای حوزۀ فنّاوری مالی مبتنی بر زنجیره بلوکی و هوش مصنوعی
(زهرا پورهادی پشتیری، علی قلی پور سلیمانی، نرگس دل افروز، کامبیز شاهرودی)
◽️ چکیده
پیشینه و اهداف: فنّاوریهای مالی بهعنوان پدیدههای نوظهور جهانی، روابط مالی افراد را از محدودۀ مرزهای کشورها فراتر برده و بدون نیاز به زیرساختهای متمرکز، اکوسیستم مالی جدیدی فراروی انسان معاصر قرار دادهاند. ازاینرو، بهرهمندی از مزایای بهکارگیری این دسته از فنّاوریها و به حداقل رساندن ریسکهای آنها مستلزم پژوهشهای بیشتری است. بنابراین، پژوهش حاضر در پی آن است که ابعاد مؤثر بر بیمه غیرمتمرکز کسبوکارهای حوزۀ فنّاوری مالی را مبتنی بر زنجیره بلوکی و هوش مصنوعی تبیین، شناسایی و ارزیابی کند.
روششناسی: رویکرد پژوهش حاضر، ترکیبی است، در مرحله کیفی از روش نظریه دادهبنیاد و در مرحله کمّی از روش توصیفی– همبستگی استفاده شده است. برای تحلیل دادههای کیفی حاصل از مصاحبهها؛ از کدگذاریهای باز، محوری و گزینشی استفاده شد. یافتههای کیفی بهوسیله نرمافزار MAXQDA تحلیل و در پایان، مدل مفهومی بیمه غیرمتمرکز کسبوکارهای حوزۀ فنّاوری مالی مبتنی بر زنجیره بلوکی و هوش مصنوعی استخراج شد. در فاز کمّی نیز اعتباریابی مدل از روش مدلسازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرمافزار PLS انجام شد.
یافتهها: در مجموع ۴۲۴ کد استخراج شده از ۱۴ مصاحبۀ دقیق با خبرگان حوزۀ پژوهش به ۴۷ مفهوم انتزاعیتر تبدیل و در نهایت ۲۱ مقوله شناسایی شدند. یافتههای کمّی نیز حاکی از تأیید تمامی فرضیات مدل پیشنهادی است.
نتیجهگیری: نتایج کلی پژوهش نشان میدهد که از جمله راههای بهرهمندی از مزایای بهکارگیری فنّاوریهای مالی و به حداقل رساندن خطرات آنها، بازنگری در صنعت بیمه است. بر این اساس تدوین قوانین و رگولاتوری بیمه غیرمتمرکز و فنّاوریهای تحولآفرین، توسعۀ راهبردهای این تحقیق از مجرای فنّاوریهای نوین همچون زنجیره بلوکی و هوش مصنوعی به پیامدهای پژوهش و در نهایت تحول دیجیتال در صنعت بیمه منجر میشود.
کلیدواژهها: بیمه غیرمتمرکز، تحول دیجیتال، ریسک، زنجیره بلوکی، فنّاوری مالی، هوش مصنوعی
*چهارچوبی برای پیادهسازی فنّاوری اطلاعات سبز در صنعت بیمه
(مینا رنجبر فرد، سیمین محمدیان فر)
◽چکیده
پیشینه و اهداف: صنعت بیمه، بهعنوان یکی از سازمانهای مهم در اقتصاد جهانی، نقشی اساسی در رسیدگی به چالشهای زیستمحیطی از طریق طرحهایی مانند فنّاوری اطلاعات سبز دارد. فنّاوری اطلاعات سبز در بیمه به پذیرش شیوهها و فنّاوریهای سازگار با محیط زیست در صنعت بیمه برای کاهش ردپای کربن و کمک به توسعۀ پایدار اشاره دارد. هدف این پژوهش ارائه چهارچوب پیادهسازی فنّاوری اطلاعات سبز در بیمه بهعنوان راهنمایی برای اجرای موفقیتآمیز فنّاوری اطلاعات سبز و تعیین اقدامات شرکتهای بیمه در راستای اجرای فنّاوری اطلاعات سبز و ایجاد محیط پایدار است.
روششناسی: روش انجام پژوهش هیبریدی یا ترکیبی (مرور ادبیات، کار در عرصه و تحلیل نهایی) است. روش کیفی این پژوهش بر مبنای مرور نظاممند ادبیات انجام شده است. ابتدا چهارچوب اولیه پیادهسازی فنّاوری اطلاعات با استفاده از تحلیل محتوایی مقالات به دست آمد. سپس برای ارائه چهارچوب نهایی خاص صنعت بیمه، مصاحبهای با خبرگان این صنعت انجام شد. پس از آن چهارچوب بهدستآمده از خبرگان با ارسال پرسشنامه و محاسبه ضریب CVR لاوشه اعتبارسنجی شد.
یافتهها: یافتهها ضرورت پایداری اکولوژیکی را بهعنوان یک واقعیت آشکار میسازد. نتیجه این مطالعه ۳۴ مقوله و ۸ بعد عمده شامل محرکهای پیادهسازی (سازمانی و محیطی)، منابع سازمانی برای اجرای IT سبز، قابلیتهای سازمانی برای اجرای IT سبز، استانداردها و معیارها، استراتژی، راهکار سبز، اسقاط سبز و پیامدهای پیادهسازی IT سبز را نشان میدهد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد رایجترین عامل اجرای فنّاوری اطلاعات سبز کاهش مصرف برق، مسئولیت اجتماعی شرکت در قبال محیط زیست و وجود قوانین و مقررات سازمانی و دولتی در شرکتهای بیمه است. یافتههای این پژوهش با توسعه چهارچوب پیادهسازی فنّاوری اطلاعات سبز در صنعت بیمه به مسئله پژوهش پرداخته است.
*مدلسازی ریسکهای بیمه غیرعمر و الزامات سرمایه در شرکت سهامی بیمه ایران: رویکرد کاپولا
(زین العابدین عقیلی فر؛ سید یحیی ابطحی؛ غلامرضا عسگرزاده؛ حمید خواجه محمودابادی)
◽چکیده
پیشینه و اهداف: هدف این مقاله بررسی حساسیت سرمایه مورد نیاز به ساختار وابستگی در بین خسارات بیمههای غیرزندگی در محیطهای چندمتغیره است. بر این اساس، در ابتدا مدلسازی وابستگی در یک محیط واقعی با استفاده از پایگاه داده مربوط به خسارتهای ماهانه (بدون بازیافت) حاصل از پنج رشته بیمه غیرعمر در شرکت سهامی بیمه ایران صورت گرفته است.
روششناسی: دادهها شامل شدت خسارتهای وارده در هر رشته است و طی دوره ماهانه ۱۴۰۲:۱۲-۱۳۹۰:۰۱ گردآوری شده است. سپس پارامترهای کاپولای D-vine در میان خسارتهای ناشی از پنج شاخه بیمه غیرعمر برآورد شده و آزمونهای خوبی برازش برای نتیجهگیری کاپولای بهینه انجام شده است. سرانجام، برآورد سرمایه ریسکپذیر با استفاده از VaR و TVaR بر روی خسارات کل شبیهسازیشده با توجه به وزن آنها انجام شده و یک مطالعه تطبیقی با استفاده از کاپولای مستقل صورت گرفته است.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که توجه به وابستگی ضمنی بین زیانها تأثیر چشمگیری بر کل سرمایه ریسکپذیر میگذارد. این نتیجه با مقادیر الزام سرمایه برآوردشده تأیید میشود. در واقع توجه به وابستگی ضمنی بین رشتههای بیمهای به کاهش سرمایه ۱/۵% درصدی برای VaR و ۹/۳% درصدی برای TVaRمنجر میشود.
نتیجهگیری: انتخاب مدلسازی وابستگی ریسکهای بیمههای غیرعمر بسیار مهم است، ازطرفدیگر، توجه به وابستگیهای غیرخطی در ساختار انواع شاخههای بیمهای میتواند مزایای تنوعبخشی به پرتفوی بیمهای شرکتها را آشکار کند و اندازهگیری میزان منافع حاصل از تنوعبخشی براساس انتخاب درست مدلهای وابستگی ریسکهای بیمههای غیرعمر حاصل میشود و این موضوعی است که لازم است در انتخاب پرتفوی شرکتهای بیمه مورد توجه قرار گیرد.
* بهکارگیری استاندارد بینالمللی گزارشگری مالی ۹، ابزارهای مالی، در صنعت بیمه: چالشها و راهکارها
(راحله میرزایی بیرامی؛ علی رحمانی؛ لیلی نیاکان؛ شهناز مشایخ)
◽چکیده
پیشینه و اهداف: شرکتهای بیمه، سرمایهگذاری قابل توجهی در ابزارهای مالی دارند و بخش عمدهای از داراییها را مطالبات از بیمهگذاران و نمایندگان، سرمایهگذاری در اوراق بهادار و سپردههای بانکی تشکیل میدهد. با توجه به لزوم شفافیت در ارائه داراییهای مالی شرکتهای بیمه، پژوهش حاضر به شناسایی چالشها و راهکارهای بهکارگیری استاندارد بینالمللی گزارشگری مالی (ابگم) شماره ۹ در صنعت بیمه میپردازد.
روششناسی: تحقیق از نوع آمیخته کمّی و کیفی است. ابتدا با مطالعه متون معتبر، صورتهای مالی نمونه شرکتهای بیمه خارجی و داخلی، چکلیست افشا و مقایسه آنها با صورتهای مالی شرکتهای بیمه داخلی طی سالهای ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۲، میزان تفاوت و شکاف با نحوه عمل فعلی در ایران بررسی شده و بر این مبنا پرسشنامهای طراحی شده است. از ابزار پرسشنامه برای شناسایی چالشها و از مصاحبه با خبرگان و متخصصان حوزه برای ارائه راهکارها استفاده شده است.
یافتهها: تمامی گویههای مربوط به چالشها در پرسشنامه با استفاده از نتایج آزمون میانگین یک جامعه (تی) مورد آزمون قرار گرفتند و تأیید شدند. چالشهای پیادهسازی ابگم ۹ در پنج حوزه (۱) اندازهگیری و طبقهبندی، (۲) شناسایی زیان کاهش ارزش اعتباری، (۳) حسابداری مصونسازی، (۴) الزامات افشا و (۵) چالشهای عمومی مربوط به ابزارهای مالی شناسایی شدند. مصاحبهها برای ارائه راهکارها بر مبنای چالشهای شناساییشده انجام گرفت و در نهایت با استفاده از روش تحلیل مضمون، راهکارها برای غلبه بر چالشها نیز در پنج حوزه، از متون مصاحبه استخراج شدهاند.
نتیجهگیری: پیادهسازی موفق ابگم ۹ در صنعت بیمه، مستلزم وحدت و انسجام میان تمامی ذینفعان از جمله جوامع حرفهای، شرکتهای بیمه، نهادهای ناظر، قانونگذاران و … است تا راهکارهای ارائهشده برای غلبه بر چالشهای شناساییشده بهکارگرفته شود و به بهبود کیفیت اطلاعات مالی و شفافیت در گزارشگری مالی صنعت بیمه کمک کند. بهعبارتی، تنوع راهکارهای ارائهشده ازسوی خبرگان برای غلبه بر چالشهای شناساییشده، بیانگر این نکته است که پیادهسازی ابگم شماره ۹ در صنعت بیمه مستلزم همافزایی ایجادشده از همکاری علوم و تخصصهای مختلف است، زیرا در برابر چالشهای مطرحشده در زمینههای مختلف، استفاده از تخصصهای متنوع و وسیع گرهگشا خواهد بود. همچنین مراجع ناظر بر شرکتهای بیمه، استانداردگذاران حسابداری و سازمان بورس و اوراق بهادار میتوانند ضمن ایجاد دانشافزایی در صنعت بیمه از نتایج این پژوهش در جهت برنامهریزی مؤثر استفاده کنند.
کلیدواژهها: ابزارهای مالی در بیمه، استاندارد بینالمللی گزارشگری مالی،۹ اندازهگیری ابزارهای مالی، گزارشگری مالی در بیمه
* تأثیر نوآوری خدمات بر رضایت مشتریان با نقش میانجی ارزشآفرینی و دانش مشتری در صنعت بیمه
◽چکیده
پیشینه و اهداف: دستیابی به رضایت مشتری، مهمترین عامل رقابت در میان سازمانهاست. ازاینرو، آگاهی از میزان رضایت مشتریان اهمیت زیادی برای مدیران دارد. شرکتهای فعال در صنعت بیمه و مدیران شاغل در صنعت نیز برای بهبود فعالیتهای خود به آگاهی از میزان رضایت بیمهگذاران نیاز دارند، اما پیش از آن برای سنجش رضایت بیمهگذاران، شناسایی عوامل مؤثر بر رضایت بیمهگذاران همچون ارزشآفرینی و دانش مشتریان و نوآوری خدمات لازم است. بر همین اساس هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر نوآوری خدمات بر رضایت مشتریان با نقش میانجی ارزشآفرینی و دانش مشتری است.
روششناسی:پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی، از لحاظ نحوه جمعآوری دادهها توصیفی– همبستگی و از لحاظ نحوه تحلیل دادهها پژوهشی کمّی است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل همه بیمهگذاران بیمه سرمد بودند که محل فعالیت آنان پالایشگاه شهید هاشمی نژاد در شهر مشهد است. با استفاده از روش نمونهگیری غیرتصادفی در دسترس و فرمول کوکران تعداد ۱۳۲ نفر بهعنوان حجم نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. مهمترین ابزار گردآوری اطلاعات در بخش میدانی پرسشنامه بود. برای تحلیل دادهها از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار Smart PLS استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل دادهها بیانگر این بود که نوآوری خدمات بر رضایت مشتریان شرکت بیمه سرمد تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین تأثیر مثبت و معنادار نوآوری خدمات بر دانش مشتریان و ارزشآفرینی مشتریان نیز تأیید شد. براساس نتایج بهدستآمده مشخص شد که دانش مشتری بر رضایت مشتریان شرکت بیمه سرمد تأثیر مثبت و معناداری دارد. تأثیر مثبت و معنادار ارزشآفرینی بر رضایت مشتریان تأیید شد. نقش میانجی متغیر ارزشآفرینی مشتری در تأثیر نوآوری خدمات بر رضایت مشتریان شرکت بیمه سرمد تأیید شد. در نهایت نیز مشخص شد که دانش مشتری، تأثیر نوآوری خدمات بر رضایت مشتریان شرکت بیمه سرمد را میانجی میکند.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این تحقیق میتواند به مدیران تمامی شرکتهای بیمه بهصورت عام و مدیران شرکت بیمه سرمد بهصورت خاص کمک کند تا با اتخاذ راهکارهایی درصدد ارزشآفرینی برای مشتریان باشند که در نهایت به افزایش رضایت مشتریان منجر خواهد شد. همچنین ارتقای سطح آگاهی و دانش مشتریان از خدمات و محصولات بیمهای سبب افزایش جذب بیمهگذاران و سرمایه گذاری آنان در شرکت خواهد شد. بدینمنظور پیشنهاد میشود مدیران بیمه سرمد از طریق اقداماتی مانند شخصیسازی محصولات و خدمات بیمهای برای مشتریان ارزشآفرینی کنند. چنین به نظر میرسد که اجرای نظرسنجیهای مستمر راهکار مناسبی برای ثبت دیدگاهها، نظرها، پیشنهادها و انتقادات مشتریان است که از این طریق میتوان علاوهبر اصلاح نقاط ضعف و کاستیها، نیازهای مشتریان را برای طراحی محصولات جدید شناسایی کرد. همچنین توصیه میشود مدیران بیمه سرمد از طریق منابع مختلف و مشاوره تخصصی اطلاعات مفیدی را در خصوص خدمات و محصولات بیمه در اختیار بیمهگذاران قرار دهند.
* تحلیل مقایسهای نظامهای بیمهای مبتنی بر ساز وکار اشتراک ریسک (مطالعه موردی: بیمههای متقابل و تکافلی)
(فاطمه آزادبخت، ابراهیم یاقوتی، یوسف درویشی هویدا)
◽چکیده
پیشینه و اهداف: راهکارهای پوشش ریسک از همان ابتدای تاریخ بشریت، در فرهنگ جوامع گوناگون بشری نقش مهمی داشته است. تا قرن چهاردهم میلادی، اصولاً پوشش ریسک بهصورت انجمنهای صنفی، تعاون و کمک متقابل وجود داشت و بیمه به شکل معامله و قرارداد مستقل مطرح نبود. پیدایش مفهوم بیمه از اوایل قرن چهاردهم میلادی و افزایش ریسکهای مربوط به رشد و توسعه اقتصادی در زندگی روزمره افراد، موجب معرفی نظامها و الگوهای مختلف بیمهای شده است. هدف این مقاله نیز تحلیل و مقایسه دو نظام بیمهای متقابل و تکافلی مبتنی بر سازوکار اشتراک ریسک و استخراج موارد افتراق و اشتراک ساختاری و عملکردی و بررسی مزایا و معایب آنها، بهمنظور رفع شبهات و اختلافات منبعث از خلط معنا و مفاهیم این الگوها با یکدیگر است.
روششناسی: این پژوهش از نوع کاربردی بوده و به روش توصیفی– تحلیلی، با استفاده از روش کتابخانهای و مطالعه اسنادی انجام گرفته است.
یافتهها: بیمههای متقابل و تکافلی نمونههایی از نظامهای بیمهای مبتنی بر سازوکار اشتراک ریسک هستند که نزدیک بودن مفاهیم تقابل، تعاون و تکافل باعث شده برای برخی این تصور اشتباه پیش بیاید که این نظامهای بیمهای یکی هستند و گاه بهجای هم استفاده میشوند؛ بهطور مثال برخی بیمه تکافل را همان بیمه متقابل یا تعاونی میدانند و پیدایش بیمهای با عنوان تکافل از نظر آنان بیهوده و عبث است؛ یا در بسیاری از پژوهشها بیمه متقابل را همان بیمه تعاونی میدانند، درحالیکه مطالعات نشان میدهد که این الگوها با وجود داشتن شباهتهایی در هدف و برخی مفاهیم، از لحاظ ساختار اجرایی متمایزند و نقاط افتراق بسیاری دارند که وجود این تفاوتها موجب کاربرد و انتخاب هر نظام بیمهای متناسب با هدف، ویژگی و نوع پوشش ریسکهایی با جامعه هدف خاصی خواهد بود. بر این اساس در این پژوهش، پس از آشنایی با مبانی و مفاهیم دو نظام بیمهای تقابل و تکافل، با بیان ساختار، ویژگیها و نحوه عملکرد این دو الگوی بیمهای مبتنی بر اشتراک ریسک، بهمنظور رفع شبهات منبعث از اختلاط مفاهیم و عملکرد و تشخیص جامعه هدف هریک از این الگوها به مقایسه و تحلیل آنها خواهیم پرداخت.
نتیجهگیری: بهرغم وجود شباهتهایی در دو نظام بیمهای مورد مقایسه مانند هدف، تسهیم ریسک، تسهیم سود و زیان پذیرهنویسی و سرمایه، حقبیمه عادلانهتر، عملکرد شفاف، کاهش هزینهها و … هریک از این نظامهای بیمهای دارای نقاط افتراق و مزایا و معایبی چون وجود محدودیتهایی در فعالیت، سرمایهگذاری، شرع، نوع پوشش، نحوه پوششدهی ریسک و … هستند که بیانگر این مطلب است که با وجود شباهت در سازوکار اشتراک ریسک هریک از این دو نظام بیمهای جامعه هدف خود را دارند که افراد با توجه به نوع ریسک و اعتقادات یا مزایای خاص هر یک از این نظامها، الگوی مناسب با هدف و ریسک خود را انتخاب میکنند و نباید وجود شباهت مفاهیم موجب خلط معانی و کاربرد این دو نظام بیمهای مستقل شود که کارکردها و ساختار و ویژگیهای خاص خود را دارند.
برای دسترسی به مقالات «پژوهشنامه بیمه» به وبسایت https://ijir.irc.ac.ir/ مراجعه فرمایید. همچنین برای دریافت راهنمایی در خصوص نحوه ارسال مقاله و سوالات بیشتر میتوانید با شماره ۲۲۰۸۴۰۸۴ داخلی(۱۴۶) تماس حاصل فرمایید.