هادی کاظمیان(فعال رسانه) : درک شخصیت ها در تمام محصولات نمایشی و به ویژه فیلمها و سریالهای آسیب شناسانه کمک میکند که از سوءتفاهمات احتمالی پیرامون مضمون آن محصول جلوگیری کند و در عین حال مددرسان جامعه شناسان است تا بتوانند با نگاهی عمیق تر مشکلات اجتماعی را درک و برای حل آن راهکار ارائه دهند.
سریال "غربت" ازجمله سریالهایی آسیب شناسانه ای است که سازنده آن امیر پورکیان سعی کرده در ادامه راه کارگردانانی مثل تهمینه میلانی و رخشان بنی اعتماد و بهمن فرمان آرا و رضا درمیشیان و هومن سیدی تصویری از واقعیات اجتماعی را ارائه کند. زمانی نه چندان دور تهمینه میلانی با فیلمهایی مثل "دو زن" و "تسویه حساب" به دنبال آسیب شناسی بود و کنارش بنی اعتماد با "زیر پوست شهر" و "خون بازی" یا فرمان آرا با "خانه ای روی آب"، درمیشیان با "عصبانی نیستم" و هومن سیدی با "مغزهای کوچک رنگ زده" تصاویری آسیب شناسانه از طبقات متوسط و حاشیه ای،پذیرای مخاطب بودند و حالا در "غربت" آن نگاه ادامه یافته و با وجود سوءتفاهمات توانسته مطلوب مخاطبان قرار گیرد.
مقدمه در فیلم های سینمایی و سریال ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. برای همین باید طرح ریزی دقیقی از سوی فیلمنامه نویس و کارگردان صورت بگیرد تا در کم ترین زمان مخاطب را جذب کرده و او را وادار کند تا به دیدن ادامه فیلم یا قسمت های بعدی سریال ترغیب شود.
بسیاری از مجموعه های تلویزیونی و پلتفرم ها با وجود اینکه سرمایه گذاری زیادی روی آنها صورت گرفته و بازیگران گرانقیمتی را به خدمت گرفته اند،اما نتوانسته اند مخاطبان را جلب کنند.برای همین با عدم موفقیت روبرو شده اند.
دلیل اصلی این عدم موفقیت این است که مقدمه تاثیرگذاری نداشته اند. برخی از نویسندگان و کارگردانان فکر می کنند، چون برای سریال دارند طرح ریزی می کنند، فرصت زیادی دارند تا مخاطب را جذب کنند،اما این اشتباه بزرگ و مهلکی است که از آنان سر زده و می زند.
در همان قسمت اول «غربت» مشخص شد که تهیهکننده، نویسنده و کارگردان این سریال به اهمیت مقدمه در ساخت مجموعه های تلویزیونی و پلتفرمی پی برده و آن را مد نظر داشته اند.بی شک آنان بسیار با یکدیگر مشورت کرده اند تا به چنین نتیجه ای برسند.
همان پلان اول سریال «غربت» نشان می دهد که قرار است با چه مردمی روبرو شده و شخصیت ها از کدام قشر جامعه هستند.اسم این مکان را نمی شود ناکجاآباد نهاد،زیرا در همین تهران نیز چنین مکان هایی وجود دارد و مخاطبان با آنها آشنا هستند.
مقدمه «غربت» بسیار تاثیرگذار و سوال برانگیز است.تصاویر گویاست و دیالوگ کم ترین کاربرد را دارد. در اصول فیلمنامه نویسی نیز آمده است:وقتی در صحنه ای تصویر گویاست،نباید از دیالوگ استفاده کرد،زیرا هم به زبان تصویر آسیب می رساند و هم اثر را از ریتم می اندازد.
دوربین در قاب هایی متفاوت شخصیت ها را به مخاطب معرفی می کند. بینندگان با چهره آنان آشنا می شوند،اما منتظرند رفتار، کردار و واکنش شان را ببینند تا درباره آنان قضاوت کنند.
چهره کاراکترها،حتی در یک قاب ،برای بیننده سوال برانگیز است. برای همین پلک هم نمی زند تا نشانه هایی ببیند تا شخصیت ها را شناخته و با آنان ارتباط برقرار کند.
سوال برانگیز بودن شخصیت ها باعث می شود مخاطب به ریزترین حرکت و گفتار آنان دقت کرده و برای شناخت شان به کشف و شهود بپردازد.
دوباره تکرار می کنیم،سریالی موفق است که اصول و فروع این صنعت را در اثر خود پیاده کند.اگر میخواهد مخاطب را جذب کرده و نگه دارد،باید مقدمه ای گیرا و تاثیرگذار داشته باشد.
کسانی که فیلمنامه سریال ها را می نویسند،باید به تمام قلق ها و ریزه کاری های این فن نیز آشنا باشند،اگر اطلاعات شان کافی نباشد، نخواهند توانست فیلمنامه کامل و تاثیرگذاری بنویسند.
سریالی موفق است که در همان قسمت اول و حتی بیست دقیقه ابتدایی، مکان اصلی،شخصیت های اصلی و مسئله اصلی را مطرح کند.
در اکثر سریال های ایرانی به این مهم توجه نشده و بی دلیل به آن آب بسته و کشدار می کنند.به همین دلیل مخاطب آنها را پس می زند.
دست اندرکاران سریال «غربت» نشان دادند با اصول و فروع صنعت سریال سازی کاملا آشنا بوده و ریزه کاریهای آن را نیز می دانند. برای همین در همان قسمت اول،هم شخصیت اصلی را به مخاطب معرفی می کنند،هم مکان اصلی و هم مسئله اصلی داستان را.
این مدخل مناسب برای سریال "غربت" یک مزیت است و ناشی از تجربیات صادق یاری تهیهکننده و امیر پورکیان کارگردان که پیش از این با همدیگر سریالی مثل "ممنوعه" را ارائه داده بودند و حالا بعد از چند سال مجددا کنار هم قرار گرفته اند تا سریالی دراماتیک و دردآشنا از زندگی غربتی هایی ارائه دهند که آن قدرها هم برای مخاطبان این روزگار غریب نیستند.
به همین خاطر توانسته اند مخاطبان را جذب کرده و آنان را به ادامه دیدن این مجموعه ترغیب کنند.مطمئنا اثری که اصول و فروع را رعایت کرده باشد،موفق هم خواهد بود.
دقت کنیم سریال "غربت" در دورانی به شبکه خانگی عرضه شده که بیشتر سریال سازان یا به دنباله سازی روی آورده اند یا آن که نوعی سریالهای لوکس و تر و تمیز میسازند که فرسنگها از زندگی واقعی مردم، فاصله دارد و درنهایت فقط یک درصد جامعه را دربرگیرد ولی در "غربت" هم داستان پردازی و هم شخصیت سازی های ملموس می بینیم از آدم هایی که در همین نزدیکی هستند ولی شاید چون در لانگ شات هستند کمتر شده آنها را با دقت ببینیم و حالا این سریال، کمک کرده به دیده شدن آنها.
نگاه آسیب شناسانه سریال "غربت" با وجود همه حاشیه های ایجاد شده میتواند پاسخی باشد به نیاز مخاطبان خسته از تکرار مکررات فیلمهای تجاری کمدی که از سینما تا شبکه خانگی را درنوردیده اند. مخاطب حرفه ای نیاز به چنین محصولاتی دارد و باید هرچه بیشتر کمک کرد به عرضه چنین آثاری.