در میان سریالهای مختلفی که از تلویزیون تا شبکه خانگی در حال پخش است فقط با یک سریال اقتباسی شهیر روبروییم به نام سریال سووشون که برمبنای رمان سیمین دانشور ساخته شده و از ابتدای عرضه با واکنشهای مختلف از توقیف تا رفع توقیف و عرضه مجدد و نقد و نظرهای متعدد روبرو بوده.
آنچه سووشون را در میان سریالهای دیگر متمایز میکند اهمیت اقتباس، آن هم به شکل و سبک و سیاقی است که به رمان منبع آسیب نزند. نرگس آبیار کارگردان سعی کرده واو به واو نوشته های دانشور را به سریال بدل کند و از این حیث، کم نقد هم ندیده اما جالب است که چه منتقدان و چه حامیان بر این مساله اذعان دارند که سریال سووشون را میتوان برای یک بار هم که شده دید و با آن همراه شد و جلو رفت.
در برهه های مختلف بارها تلاش هایی برای اقتباس ار سووشون انجام شد و حتی یکی دو بار محمد متوسلانی میخواست آن را اقتباس کند که به دلیل عدم تامین سرمایه ممکن نشد پس حالا که سریال با حمایت بالای پلتفرم نماوا تولید شده قبل از هر چیز باید به دست اندرکاران این پلتفرم تبریک گفت که توانسته اند اقتصاد لازم برای اقتباس را فراهم کنند. در شرایطی که حتی در تلویزیون نیز با وجود صرف هزینه های بالا، هنوز شاهد اقتباس از رمان های مهم نیستیم اینکه پلتفرمی در بخش خصوصی به نوبه خود هزینه میکند برای شکل گیری یک اقتباس نامدار به شدت اهمیت دارد.
نمیشود در بخش خصوصی تولید را بدون شکل گیری پلن های اقتصادی لازم پیش برد و کمتر پیش میآید سرمایه دارانی را بیابید که حتی از کار فرهنگی هم جز بازگشت سرمایه را انتظار داشته باشند دقیقا به همین دلیل است که مثلا کلینیک های زیبایی یا رستوران داران با وجود درآمدهای هنگفت و بجای آن که با تولید محصول فرهنگی، برندسازی کنند همهی کارشان این شده که یکی دو سلبریتی را آورده و با آنها عکس بیندازند و تمام.
اینجاست که باز اهمیت استراتژی پلتفرم نماوا در ایجاد فضا برای شکلگیری جریان اقتباس تصویری از آثار ادبی مهم، به چشم میآید. نماوا هممیتوانست چندی سریال روتین کمدی یا ملودرام سطحی تولید و سود خوبی هم بردارد اما ترجیح داد که هزینه بالایی بر صرف اقتباس از رمان سووشون صورت گیرد و می بینیم که از همین اوان عرضه سریال، موج واکنش های مختلف حول سریال برانگیخته و باعث شده حتی آنها که نامی از سیمین دانشور نشنیدهاند، علاقمند شوند که بعد از تماشای سریال سراغ رمان منبع بروند و آن را ببینند.
سریال سووشون سریالی است پربازیگر و پرحادثه و پر از فراز و فرود و پر از عشق و رفاقت و خیانت و دوستی اما سریالی هم هست که مشی سیاسی واضح دارد و حالا که جنگ دوازده روزه را پشت سر گذاشتیم، این مشی سیاسی واضح و خط فکری کاراکتر اصلی در تقابل با استعمار پیر به شدت روزآمد جلوه میکند.
مگر نه این است که سردمداران فرهنگی بارها بر اهمیت نمایش تقابل با استعمار به تولیدکنندگان نهیب زده اند و کنارش شعار اهمیت اقتباس را سر داده اند پس حالا که نماوا پیشتاز چنین جریانی هم شده می طلبد که مدیران بالادست کشور نیز ضمن حمایت از چنین روندی، خود نیز یاد بگیرند.
اقتباس از آثار مهم ادبی است که جریانساز است و اینکه فلان فیلمساز برود و با سرمایه دولتی داستانی گمنام را اقتباس کند و بعد پز اقتباس دهد، بی فایده است. راه درست همین راهی است که نماوا پیشتاز آن شده و میراث سیمین دانشور را برگردان تصویری کرده بدون آن که حتی یک خط از داستان جا بیفتد؛ این روال است که باز هم باید دنبال شود و از سینما تا تلویزیون و شبکه خانگی را متاثر کند.